-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 فروردینماه سال 1393 02:57
دیوار به دیوار زندگی من پر است ازپیچک چشمهای تو وقتی فاصله ی میان من وتو چیزی به جز یک نگاه نیست پشت چشمهایت چشم می گذارم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 اسفندماه سال 1392 18:44
چشمان تو را پارو می زنم تاسپید شود شعرهایم در بستر حرفهای کال قلک ابنوس در انتظار چشمهای تو شکست گویی زمین برای لحظه هایش عید می خواهد
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 بهمنماه سال 1392 00:12
قابها دهان میگشایند تا تو را ببلعند و من مثل دیوار معصومیتم را رنگ می کنم شاید از تو آبستنی دیگر شوم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 بهمنماه سال 1392 18:20
گیسوی شبهای من شانه های تو را می شناسد وقتی که خسته از سفر جاجیم نقره ای قریه ای دور را روی خشکسال دیدگانم پهن می کنی انگاه دریغ پرتاب می شود روی ایستگاه پای صفوف بلند بلیط
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1392 23:26
تندیس چشمهای من تعبیر دستهای تو را بیدار می کند گاهی زمستان پای هر دیوار بلند درختهای باغ را حاشا می کند
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 بهمنماه سال 1392 19:35
تبسم دیر لبهای تو حجم عمیق مرا تف می کند و آنگاه من وتو در کمپ افکار مغشوش چادر می زنیم و پایمان را می کشیم دور سر زمین وقتی در هفت سنگ زندگیمان صفر می شود
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 بهمنماه سال 1392 19:31
تبسم دیر لبهای تو حج
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 بهمنماه سال 1392 17:26
وقتی کاشی های منجمد خانه ام ذهن بهاررامیخوانند وتو پایاب ویرایش ذهن مرا لگد میزنی احساس می کنم چیزی مثل یک تکه برف تجسم مرا لیز می خورد
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 آذرماه سال 1392 22:52
وقتی که صدای من در حریر فضاخفته است در چارچوب خیال تو تاب بازی می کنم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 7 آذرماه سال 1392 00:19
و من هرروز با تاب تاب قاصدکها ورق می خورم تا برسم به یک فال و قناری بال دار زیر شلیک مسخره ی یک ذهن می خندد می نشینم کنار قوری گویی مرگ از پل رازقی ها گذشته است
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 آذرماه سال 1392 22:34
وقتی مردمک پنجره شکفت گوشه ی لبهای تو آب می نوشم تا شقایق تشنه نماند
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 21 آبانماه سال 1392 19:07
دختر آینه ها چادر مشکی ات را آتش بازی بادها سوخت و چارقد آبی ات در کاسه گردانی آسمان سپید شد چگونه با افتاب سایه بازی می کنی و گیسوان نمناک از اشک تو را کدام عاطفه تصحیح می کند اینجا شهر ستاره های زمین خورده است
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 آبانماه سال 1392 01:46
تبسم تنهای تورا صفحه ی شعرهای خود می کنم می دانم در گریز در نم نم فیروز دامن چین چین ذهن مرا تقسیم می کنند خنده های به جا مانده ی مرا روی خیمه های به جا مانده از عشیره ی خورشید سنجاق کن می خواهم از ماه با تکه های مرجان اکلیل بسازم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 8 آذرماه سال 1391 18:17
دوشیزه ی مهربان بگذار قلم چشمهای مرا به جوهر نگاه تو مجبور کنند از اینجا تا رقص های مشکی تو کوچه ها مشوشند و بادها کاسه گردان گیسوانت بانوی مشرقی گلدان چشمهای تو در نسیم سرد اسفند اسپند دان مادر بزرگ را داغ می کند بگذار بار دیگر تجرید چشمهای تو را بوسه باران کنم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 آذرماه سال 1391 19:57
چشمهای مرا به سرمه ی سالها آغشته اند دیوار بازوی مهربان خاک شب های مرا رنگ میکند پایش شمع را ببین گویی شب پرواز آتش است
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 آذرماه سال 1391 19:49
تارک کودکی ام را به خون چشمهای تو رنگین کرده ام دستهای تو میان برگهای نخل یادآور هجوم زندگیست تقدیر سرخ مرا به لیموی لبهای تو خو داده اند مادر نیلوی روسری ات را دوست دارم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 1 آذرماه سال 1391 18:56
تعظیم نارنجی باغ روی شانه های خاک بند میشود نسیم از خانه ی باد می آید با جامه ی عروس وغنچه غنچه لبهای کابلی دگر حتی قناری پای برکه ی آب عصمت عشق و بو سه را پای نمی کوبد
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1391 02:56
خلیج بوسه های تو خاکریز شبهای مرا خیس می کند بگذار قناری کوچک مرا تفسیر یک برگ آواز کند
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1391 00:38
چگونه می توان باد نبود در هنگامه ی موهای تو؟! من خورشید کوچکی خواهم شد در سرزمین قطبی چشمهای تو باچرخشی هزار باره تا تبسم قرن آشنای تو را با کومه های برفی شب آشتی دهم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 فروردینماه سال 1391 18:22
دیگر قاب های کوچک وسعت حضور تو را درک نمی کنند حتی مترسک خاطرات من برای کلاغ های تو دانه می پاشد در جشنواره مردمکها سیب سرخ چشمهای تو چیدن دارد
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 مهرماه سال 1390 17:44
دختر ماه بر صحنه های نگاهت غنچه های برف شکوفاست قصر آینه ها خاطره موهای تورا بر غزاله ی دیوارهای خود داغ کرده است... یاد بهار بخیر.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 مهرماه سال 1390 15:55
اسم تو خورشید است روشنی ،نور . روی تمنای چکامه های صورتی در باغچه ای یاسی تورا کاشته ام تمرین بارور شدن تو مدرک سرخی سیب است باز هم تورا یافته ام
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 مهرماه سال 1390 15:55
اسم تو خورشید است روشنی ،نور . روی تمنای چکامه های صورتی در باغچه ای یاسی تورا کاشته ام تمرین بارور شدن تو مدرک سرخی سیب است باز هم تورا یافته ام
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 2 مهرماه سال 1390 01:04
صورت گل میان باغچه ها تکفیر می شود عورت عشق با پای برهنه ودستهای خالی؟ زمانه بدیست نور آتش بر خانمان گل زده است
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1390 17:23
بازهم در آنسوی برفهای شبانه رودخانه های دریایی ات چاله ی چشمهای مرا پر می کند باورم می شود باورم می شود که تو در پروین آسمان سهراب دنیای مرا سایه می زنی
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1390 12:24
نشستیم کنار پنجره کنار سواد خاک درکاسه های لب پریده مشاممان.... شاید کتاب کهنه ذهنمان در صحافی یک روز بارانی کنا رمحاسن پیرمرد قوری وگلاب در چای چای لبهای یک اسطوره غرق شود
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 بهمنماه سال 1389 20:50
بهشت چشمهای تو در گیسوان جهنمی ام بیضه کرده است خم می شوم روی آب دل شکوفه ها می شکند من همان عروس رویایی توام
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 بهمنماه سال 1389 10:58
ببین! تمام درختهای باغ برای شعرهای من کتاب میشوند هر وقت پسته ی قلب مرا می شکنی بلوط بر خاطره ات تکیه می زند
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 بهمنماه سال 1389 08:05
یاقوت داغ در جامعه چشمهای من انقلاب می کند و من پیروزی دستهای تورا انتحار تو از سکه ها می گذری که اینگونه آفتاب را نفس میکشی ؟
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 بهمنماه سال 1389 11:40
میلاد من انکار توست و دستهایت ناقوس کلیسای پنجره من از پشت عینک خیال تورا دیدم که با بادبادک کودکی ام بازی می کرد